خبرگزاری مهر، گروه استان ها ـ امین جوکار: درست در روزهای اوج فوتبالش، نیمکت جای همیشگیاش بود و وارد زمین مسابقه که میشد، فریاد سکوها«بهنام آقای گل» را طنین داشتند. «بهنام سراج» که روزگاری منجی یکی از دو قطب فوتبال ایران لقب داشت این روزها دلگیر از دیده نشدن، در گوشهای از زادگاه مشغول گذار روزمرگی است؛ فوتبالیست سالهای دور تیم ملی که در پاسخ به پرسش هوادارانی که در فضاهای مجازی سراغش را میگیرند، گفت بنویسید؛ در «هیچ کجای» فوتبال ایرانم!
کمی عجیب است که در خانوادهای تمام استقلالی در خیابان اروسیه آبادان، یک فرزند پرسپولیسی رشد میکند.
آبادانیها علاقه خاصی به فوتبال دارند، در خانواده ما هم این مسئله به شدت وجود داشت، پدرم به همراه دوستانش از بنیانگذارهای تیم تاج آبادان بود، برادر بزرگم تا تیم ملی جوانان هم پیش رفت، برادر دوم هم در سطح فوتبال دانشگاهی ایران فعالیت کرد و من که آخری بودم تقریبا بیشتر از همه رشد کردم.
تایید میکنی که تمام اعضای خانواده استقلالی بودند؟
بله، همه تاجی بودند ولی خودم از بچگی پرسپولیس را دوست داشتم.
پدری که بنیانگذار تاج آبادان بود وقتی متوجه این حس درونیات شد، واکنشی نشان نداد؟
در دوران نوجوانی زیاد علاقهام را مطرح نمیکردم و در خانه بحث استقلال و پرسپولیس نمیشد تا اینکه صحبت ورودم به پرسپولیس یا استقلال شد، زیرا اول از استقلال بعد از پرسپولیس پیشنهاد داشتم.
به صورت طبیعی برای رنگیشدن الگوپذیری خیلی نقش دارد؛ کدام بازیکن آن سالهای پرسپولیس، قرمزت کرد؟
بازی محمدخانی، پیوس و پنجلی را خیلی دوست داشتم و پیوس را بیش از دیگران دوست داشتم.
هیچوقت در کنار شماره ۱۷ تاریخی پرسپولیس بازی نکردی؟
خیر، ولی یکسال در تراکتورسازی مربیام بود.
بازی کردن فوتبال برای بهنام سراج دقیقا از کجا شروع شد؟
جنگ بود؛ به اصفهان رفتیم و در ابتدا در تیم مدرسه و بعد آموزشگاههای همانجا بازی کردم که «محمود حقیقت» مربی ورزشمان مربی تیم پلیاکریل اصفهان هم بود و من را به این تیم برد و استارت فوتبال حرفهایام از همانجا زده شد.
چند ساله بودی؟
حدود ۱۲ساله بودم که وارد تیم نوجوانان پلیاکریل شدم، در ۱۴سالگی به تیم جوانان این مجموعه رفتم و البته همزمان در تیم بزرگسالان هم بازی میکردم.
از همان ابتدا مهاجم بودی؟
بله ولی به خاطر اینکه خوب سر میزدم دفاع آخر هم بازی میکردم.
گویا در همان سن کم تصمیم گرفتی نظامی شوی.
در۱۶ سالگی وارد نیروی دریایی شدم و زندگیام نظامی شد که دریچهای برای حضورم در فوتبال ارتش بود.
فقط در نیروی دریایی اصفهان بازی کرد؟
استخدام نیروی دریایی انزلی شدم و برای تیم آنها هم بازی میکردم ولی به دلیل سن کم نتوانستم برای ملوان بازی کنم. دو سال در آنجا آموزش میدیدم و بعد از اینکه کادر نیروی دریایی شدم به ماهشهر آمدم و در تیم دریانوردان یا ملوان ماهشهر مشغول به بازی شدم که تحت مربیگری «محمد مردانه»، «فتحالله دوستی» و «مشکو ذاکری» بود. در همان زمان صنعت نفت هم جسته و گریخته خواهانم بود.
چه سالی؟
سال ۶۹. دریانوردان ماهشهر بودیم ولی تیم در آبادان بازی میکرد. حدود یکسال و نیم در این تیم بازی کردم که در همان بازیهای دریانوردی، تیم دریانوردان تهران خواهان جذبم شد و قرار شد کارهای انتقالم را انجام دهند.
چه سالی به تهران رفتی؟
سال ۷۱ به تهران رفتم و تا ۷۲ در تیم دریانوردان بودم.
تا اینکه داستان پارسخودرو برایت آغاز شد...
بازی دوستانهای با پارسخودرو داشتیم، در آن زمان پارسخودرو در زمین دریانوردان تمرین میکرد، در آن مسابقه خوب بازی کردم در برابر پارسخودرویی که «مرتضی یکه»، «اکبر ذوالمجدیان»، «علی منصوریان»، «علی اکبریان» و «مهدی هاشمینسب» را داشت؛ قصد داشتند وارد لیگ ایران شوند. دو گل خیلی زیبا زدم که بعد از بازی «دینورزاده» آمد و گفت که خواهان جذبم است، آنها فقط میخواستند رضایتم را بگیرند و تمام کارها را خودشان انجام میدادند و قرار بود که من را از نیروی دریایی بخرند، بعد از اینکه تلفن اداره را به آنها دادم، روسا وارد مذاکره شدند.
ولی تو یک نظامی بودی، چطور اجازه این انتقال داده شد؟
در ابتدا باشگاه با باشگاه نامهنگاری کردند و در نهایت کار به مدیرعاملها رسید و سال ۷۳ به پارسخوردو رفتم.
آن زمان پارسخودرو در کدام لیگ بازی میکرد؟
بازیهایی تحت عنوان جام برتر تهران بود که ۶ تیم استقلال، پارسخودرو، آرارات، پاس، پورا و بانک تجارت در آن حضور داشتند؛ معمولا بازیها در ورزشگاه شیرودی انجام میشد، ولی بازی با پورا و استقلال در آزادی برگزار شد.
اولین بازی مهمی که در عمر فوتبالیات انجام دادی را حتما به یاد داری.
اولین بازی مهم عمرم مقابل پاس بود که «مهدی فنونیزاده»، «گروسی» و «محمود شافعی» را داشت. در آن بازی یک بر هیچ نتیجه را واگذار کردیم ولی جزو نفرات برتر زمین بودم، بعد از آن بازی با تجارت بازی کردیم و دو گل به ثمر رساندم، با پورا دو گل زدم، با استقلال و آرارات هم گل زدم و در کل در چهار بازی، ۶ گل زدم و به همراه «اصغر مدیرروستا» آقای گل مسابقات شدم، در آن بازیها «علی دایی«، «یحیی گلمحمدی» و کلی از ملیپوشها حضور داشتند.
و بعد از این نتایج با پارسخودرو به سطح اول فوتبال ایران راه پیدا کردی.
به لیگ دسته یک رفتیم و تیم پورا و یکی دیگر از تیمها ماندند.
و اتفاق بسیار تلخی که در یکی از همان بازیهای جام برتر تهران برایت افتاد.
در بازی با بانک تجارت در دقیقه ۷۰ گل زدم و بازی را مساوی کردم که پدرم در ورزشگاه حضور داشت و بر روی سکوها سکته کرد و درگذشت.
اولین پولی که از فوتبال گرفتی چقدر بود؟
سال اولی که با پارسخودرو بودم ۸۰۰ هزار تومان و در سال دوم دو میلیون تومان دریافت کردم و این در حالی است در نیروی دریایی حقوق ماهیانهام ۱۰ هزار و ۳۰۰ تومان بود.
از نیروی دریایی اخراج شدی؟
به دلیل غیبتهای زیادی که طی ۶ ماه داشتم اخراجم کردند.
با دریافتی خوبی که از پارسخودرو داشتی سرمایهگذاری نکردی؟
در آن زمان نه، ولی پول خوبی دریافت کرده بودم مثلا در کرج خانهام که ۱۲۵ متر بود را ۶۰۰ هزار تومان رهن کامل کرده بودم.
در طول دو فصل حضورت در پارسخودرو چند گل زدی؟
طی دو فصل حدود ۱۵ گل به ثمر رساندم. «علی اکبریان» مهاجم کناریام بود.
«علی اکبریانی» که سرنوشت تلخی داشت.
بله، هنوز هم از زندان گاهی با من تماس میگیرد، واقعا به خاطر اتفاقی که برای علی افتاد متاسفم.
گویا در همان زمان حضورت در پارسخودرو استقلال هم خواهانت بود.
بعد از پایان سال اول در پارس خودرو، استقلال مرا میخواست، فردی به نام زمانی با من ارتباط برقرار کرد که در همان زمان به «علی منصوریان» گفتم به استقلال میروم و تو را هم با خودم میبرم.
«منصوریان» از همان زمان استقلالی بود؟
بله. علی بازیکن خیلی خوبی بود و از همان اول استقلالی بود.
چرا به استقلال نرفتی؟
دوست داشتم بروم ولی پارسخودرو اجازه نداد. احساس مطرح نبود، به فکر پیشرفتم بودم و در سال دوم که برای پارسخودرو بازی کردم تیم منحل شد و همه بازیکنان آزاد شدند.
و این انحلال پارسخودرو دلیلی برای بازگشتت به آبادان شد.
از وصیتهای پدرم بود که حتما باید برای نفت بازی کنم و با وجود اینکه از پرسپولیس هم پیشنهاد داشتم ولی برای دو سال به نفت آمدم.
یعنی وصیت پدرعلت اصلی برگشتنت به آبادان بود؟
یکی از دلایل مهم این بود، ضمن اینکه خودم هم دوست داشتم بازیکن صنعت نفت شوم.
دو فصلِ آبادانی و چند گل زده برای صنعت نفت؟
اگر اشتباه نکنم ۲۰ گل زدم.
و در تمام این سالها یکی از پایههای ثابت دعوت به تیم ملی بودی.
در زمانی که صنعت نفت بودم در تمام اردوهای تیم ملی حضور داشتم و تنها بازیکنی بودم که مستقیما از صنعت نفت به جام جهانی رفتم.
انتخاب خود «ایویچ» بودی؟
بله.
سیر برگزاری اردوهای تیم ملی قبل از جام ۹۸ فرانسه به چه صورت بود؟
از بم شروع کردیم، بعد به تهران، بروجرد و فرانسه رفتیم و مجددا به ایران برگشتیم، سپس به ایتالیا رفتیم و ادامه بدنسازیمان را در آنجا انجام دادیم.
لیست نهایی کجا مشخص شد؟
در کرواسی. دو نفر باید از لیست خط میخوردند.
که «فرشاد فلاحتزاده» و «فرهاد مجیدی» این ۲ نفر بودند.
روز بدی بود، همه در لابی نشسته بودیم که گفتند دو نفر باید حذف شوند. در کل ۱۰ یا ۱۲ نفر اطمینان به بودنمان نداشتیم تا اینکه آن دو نفر به ایران برگشتند و ما هم با پرواز اختصاصی از کرواسی به فرانسه رفتیم.
با وجود گذشت سالها، هنوز گمانههایی در خصوص بازی تیم ملی با آ. س. رم وجود دارد، بازیکنان تیم ملی وقت «ایویچ» را دوست داشتند؟
مرد دوستشداشتنیای بود؛ جزو مربیهایی بود که همه قبولش داشتند و کاربلد بود، از نظر تاکتیکی و بدنی به خوبی با ما کار میکرد، بدنسازی تیم هم به عهده خودش بود. تمرینهایی که وارد ایران کرد خیلی از ماها تا به حال انجام نداده بودیم و آن بازی در ایتالیا بازی خاصی بود و ربطی به ارتباط بین بازیکن و مربی نداشت.
ولی خیلی حرف و حدیث بعد از آن بازی بود.
روزی که قرار شد برکنار شود همه ناراحت بودیم، خودش هم گریه کرد. تیم را خیلی دوست داشت.
و «طالبی» سرمربی تیم ملی شد، در فرصت کمی مانده به مسابقات.
طالبی شرایط خاص خودش را داشت و شناخت چندانی از تیم نداشت ولی انسان خوبی بود.
انسان خوبی بود، یعنی مربی خوبی نبود؟
به هر حال از فوتبال ایران دور بود.
فکر میکنی اگر «ایویچ» بود به «بهنام سراج» در جام جهانی بازی میرسید؟
۱۰۰ درصد، تمام بازیهای ملی که انجام دادم در زمان «ایویچ» بود و فقط یک بازی زمان «طالبی» با اینتر فیکس بازی کردم، زمان «محمد مایلیکهن» در تمام اردوها حضور داشتم ولی بازی نکردم، سال ۷۸ مرحوم «پورحیدری» مربی تیم ملی شد که دعوتم کرد ولی خط خوردم.
کلا چند بازی ملی داری؟
با پیراهن تیم ملی پنج بازی ولی تنها یک بازی را در برابر تیم ملی دیگر(کویت) بازی کردم و دیگر بازیها مقابل تیمهای باشگاهی بود.
داستان جام جهانی تمام شد و صحبت حضورت در پرسپولیس جدی شد؛ گویا آشناییات با «نبی» نقش زیادی در قرمزپوش شدنت داشت.
«نبی» قائم مقام پرسپولیس و عابدینی مدیرعامل وقت بود؛ «محمد نبی» به آبادان آمد و هشت روز اینجا بود تا بازیها تمام شد.
همان روزها حاشیههایی هم با توجه شرایط بد صنعت نفت و آن بازی تاریخی با بهمن به وجود آمد.
در آن روزها با بهمن بازی داشتیم و مشخص نبود که نفت در لیگ بماند که در بازی آخر بهمن را بردیم و در همان بازی برای صنعت گل زدم و پاس گل دادم تا با خاطرهای خوب آبادان را ترک کنم.
در آن زمان استقلال هم خواهانت نبود؟
خیر، ولی استقلال زمانی که بعد از پرسپولیس به فولاد پیوستم مرا میخواست و حتی قرارداد داخلی هم با این تیم امضا کردم ولی در نهایت انتقالم منتفی شد.
به پرسپولیسی رفتی که هیچوقت در آن بازیکن ثابت نشدی.
ولی سالهای خوبی داشتم و شاید یکی از دلایل محبوبیتم در پرسپولیس کم بازی کردنم بود.
همین موضوع باعث شده بود که هواداران پرسپولیس به تو لقب «منجی» بدهند.
منجی نامی بود که آنها برایم گذاشتند ولی در مجموع به دلیل این که کم بازی میکردم ولی بسیار تاثیرگذار بودم محبوب شدم.
در دو فصل چند گل برای پرسپولیس زدی؟
۲۱ گل.
این تعداد گل در حالی زده شد که بازی ثابتت در پرسپولیس خیلی کم بود.
بله. پنج یا ۶ بازی بیشتر ثابت نبودم و اکثر بازیها ذخیره بودم.
چرا این بازیکن آماده در ترکیب اصلی پرسپولیس جایی نداشت؟
«علی پروین» میگفت آن زمانهایی که تو را به بازی میفرستم موثرتر از زمانی است که فیکس بازی میکنی.
اعتقاد خودت هم همین بود؟
خیر. خودم به این موضوع اعتقاد نداشتم.
ولی هیچ کجا صحبتی در خصوص کدورت میان «بهنام سراج» و «علی پروین» شنیده نشد.
از پروین دلخور نمیشدم و جزو اولین نفراتی در ایران بودم که از زمین به سمت نیمکت رفته و مربیام را بوسیدم، بازی با الوکره قطر بود که دقیقه ۸۰ وارد زمین شدم و دو یا سه دقیقه بعد گل زدم.
این عدم دلخوریات در حالی است که مطمئنا شاید اگر بیش از این بازی میکردی در پرسپولیس ماندگار میشدی و حتی ممکن بود این ماندگاری در زندگی امروزت هم تاثیرگذار باشد.
شاید همینطور باشد ولی به دلیل اعتقادی که به نظر سرمربی داشتم و احترامی که برای آنها قائل بودم اعتراضی نمیکردم، دوستان مطبوعاتی خیلی میگفتند از حق خودت دفاع کن ولی در پاسخ میگفتم؛ حقم را در زمین میگیرم، در بازی با ایرسوتر در دقیقه ۸۰ وارد زمین شدم و دقایق ۸۲ و ۸۵ گل زدم ولی باز هم در بازی بعد ذخیره بودم، بازی با تیم صنعت نفت به دلیل آبادانی بودنم فیکس بازی کردم که نتیجه دو بر یک به نفع پرسپولیس شد و دو گل را نیز خودم به ثمر رساندم ولی باز نیمکتنشین شدم، ولی اعتراض نکردم.
در تیمی به فیکس بازی نکردنت معترض نشدی که بازیکنانی یاغی مثل «رهبریفرد» و «هاشمینسب» بارها حق خود را با اعتراض مطالبه کرده بودند.
هر بازیکنی خصوصیات اخلاقی خاص خودش را دارد.
این علاقهات به «پروین» به اتوبان یکطرفه رفاقتی که «محمد مایلی کهن» به آن اشاره کرد ختم شد یا هنوز با مربی سابقت در ارتباطی؟
خیر. ارتباطی ندارم.
با کدام یک از پرسپولیسیهای قدیمی ارتباط داری؟
مدتی با «استیلی» در ارتباط بودم؛ با «امامیفر»، «برمک» و «هاشمینسب» همچنان در ارتباط هستیم.
این عدم ارتباط گویا باعث شده که از پرسپولیسیها دلخور باشی.
کلا فراموشم کردند. بازیکن محلات را هم فراموش نمیکنند چه برسد به باشگاهی که مدعی داشتن بیشترین تماشاچی آسیا است؛ ناراحتی من از مسئولان پرسپولیس است.
با این اوصاف هنوز پرسپولیسی هستی؟
بله. بازیهای این تیم را میبینم. ۱۸ سال است که از پرسپولیس جدا شدهام ولی حتی یک بار دعوتم نکردند، نمیدانم شاید خوب نبودم که در هیچ مراسمی حضور ندارم.
بعد از پرسپولیس تنها یک سال در تهران حضور داشتی.
در فولاد، پیکان و بعد هم تراکتور بازی کردم. در پیکان سال بدی داشتم، در تراکتورسازی با پیوس بیشتر آشنا شدم ولی دو سالی که در فولاد بودم بسیار خوب بودم. برای فولاد هم ۲۰ گل زدم و اگر قرار باشد با پارسخودرو حساب کنم بین ۹۰ یا ۱۰۰ گل در سطح اول فوتبال ایران زدهام.
و بالاخره با لباس صنعتنفت از فوتبال خداحافظی کردی.
در ۳۴ سالگی به صنعتنفت آمدم. که طی ۱۳ یا ۱۴ بازی ۱۳ گل بثمر رساندم و سال بعد «قاسمپور» آمد و دیگر بازی نکردم.
خودت خواستی که دیگر بازی نکنی؟
به دلیل سنم دعوتم نکردند ولی میتوانستم به لیگ یک بروم تا اینکه شرایط مربیگری و تیم نوین پیش آمد.
به کلاس مربیگری رفتی؟
در زمان بازی کردنم به کلاس مربیگری رفتم و کلاس D که خیلی از ملیپوشها نمیروند را پشت سر گذاشتم.
نفتنوین نخستین تیمی بود که در آن سرمربی شدی.
مربی نفتنوین بعد هم کمک این تیم و سپس کمک تیم بزرگسالان شدم و کلا طی این چند سال به طور مرتب در تیم صنعتنفت بودم و زندگیام را به آبادان آوردم.
گویا مدتی هم در بازار و مشخصا در کار طلا بودی.
مدتی این کار را انجام میدادم ولی در حال حاضر شغل بازاری ندارم.
«بهنام سراجی» که روزگاری یکی از بهترینهای فوتبال ایران بود از شرایط امروزش رضایت دارد؟
راضی هستم و اسم ورزشیام همیشه همراهم بوده؛ مردم ایران احساسی هستند، اعتقاد داریم زود فراموش میکنند ولی وقتی از آبادان خارج میشوم حس میکنم که فراموش نشدهام، شاید در آبادان برای مردم تکراری هستم ولی بیرون اینگونه نیست. این هم به این خاطر است که هیچ زمانی بیحرمتی نکردم و مانند دوران بازی مردم را به گرمی میپذیرم.
همین احترام گویا باعث شده بود که در مسافرتهای ورزشی همه دوست داشتند با «بهنام سراج» هم اتاق باشند.
معمولا با «امامیفر» هماتاق بودم، در اردوی تیم ملی برای جام جهانی هم با «برومند» بودم.
در شبکههای اجتماعی که طرفداران پرسپولیس حضور دارند چند عکس از «بهنام سراج» منتشر شد و بسیاری کامنتهایی با مضمون«کجاست؟!» را نوشتهاند، به آنهایی که هنوز هوادارت هستند میگویی که کجایی؟
در فوتبال هیچجا نیستم و حقم بیش از چیزی است که در حال حاضر هستم. آبادان نسبت به من کملطفی کرد البته شاید خودم هم بیتقصیر نباشم، زمانی در جام جهانی «خیابانی» مصاحبهای با من انجام داد و از احساسم برای حضور در فرانسه پرسید، گفتم یک دقیقه از آبادان را با دنیا عوض نمیکنم، همیشه خودم را آبادانی میدانم و تا آخر هم هستم و حتی اگر این شهر نابودم کند هیچوقت گلایهای از مردم شهرم ندارم؛ البته خوشبختانه تا حالا که نابود نشدم. همیشه گفتهام یکی از بیشترین نامهای حکشده بر سنگ مزارهای آبادان، «سراج» است.
این روزها به عنوان مربی صنعتنفت نوین فعال هستی و هر زمانی که «عیسیزاده» بوده در کنار مجموعه صنعتنفت بودهای.
شاید نام «بهنام سراج» باشد که آنها را مجبور میکند که باشد نه این که «عیسیزاده بهنام» را دوست داشته باشد زیرا زمانی که «گودرزی»، «حکمت»، «صالحی» و... هم بودند؛ من بودم. زحمت کشیدم و وجهه خودم را طوری حفظ کردم که باشگاه را مجاب به بودنم میکنم.
زندگی مالیات در فوتبال خوب پیش رفت؟
در سالهای دور پول خوبی دریافت کردم ولی به دلیل مسائلی شخصی کلی از سرمایهام از بین رفت ولی خدا را شاکرم که در حال حاضر کار میکنم و سالیانه درآمد خودم را دارم و چرخ زندگیام میچرخد.
ولی نه به اندازه همدورههایت در سالهای دور.
آنها سرمایهگذاری کردند و به سرمایههاشان افزوده شد ولی من شکست خوردم و در این دوره نمیتوان به قبل برگشت، مثلا در آن زمان اگر ۲۰ میلیون قراردادم بود میرفتم خانه میخریدم که الان آن خانه حتما ارزشی معادل ۶۰۰ یا ۷۰۰ میلیون داشت، الان هم همان درآمد ۲۰ یا ۳۰ میلیون را دارم ولی با این مبلغ دیگر نمیتوان خانهای خرید.
کمی هم از صنعتنفت نوین امسال بگو.
در گذشته با برنامهریزی دقیقتر کار میکردیم، جا دارد از آقای «بهداروندان» تشکر کنم که انسان شریف، خوب و دلسوزی است، خیلی سختی کشید و خوشحالم که کنار چنین انسانی هستم؛ در حال حاضر که دو بازی از نیمفصل دوم هم انجام دادیم حتی ریالی دریافتی نداشتیم. یک هفته از شروع بازیها گذشته، تازه به ما میگویند بروید تست بگیرید و مجبور شدیم از آبادانیها ۱۰ یا ۱۵ نفر را جمع کنیم و یکساعته قرارداد بستیم.
نفتنوین در لیگ ۲ ماندگار میشود؟
اگر در نیمفصل بازیکن خوب بگیریم و چند برد پیاپی بیاوریم احتمال دارد بمانیم؛ ولی سخت است.
نظر شما